
نگاه کن من چه بی ¬پروا، چه بی ¬پروا
به مرز قصه¬ های کهنه می ¬تازم
نگاه کن با چه سر سختی تو این سرما
برای عشق یه فصل تازه می ¬سازم
یه فصل پاک، یه فصل امن و بی ¬وحشت
برای تو که یه گلبرگ زودرنجی
یه فصل گرم و راحت زیر پوست من
برای تو که با ارزشترین گنجی
نگاه کن من به عشق تو
چه لیلا¬وار تن یخ بسته ¬ی پروازو می ¬بوسم
بیا گرم کن منو با سرخیه رگهات
من اون رگهای پر آواز و می ¬بوسم
تورو می ¬بوسم ای پاکیزه¬ ی عریان
تورو پاکیزه مثل، مخمل قرآن
طلوع کن من حرارت، از تو می¬گیرم
ظهور کن من شهامت، از تو می¬گیرم
بیا هیچ کس مثل من و تو عاشق نیست
مثل ما عاشق و همسایه و همدم
بیا از شیشه سخت و بلند عشق
مثل ارابه ¬ی نور رد بشیم با هم
نگاه کن من چه شبنم ¬وار، چه شبنم ¬وار
به استقبال دستهای خزون می ¬رم
حراصم نیست از این سرمای ویرانگر
برای تو من عاشقانه می ¬میرم
نیما